محل تبلیغات شما

▪ نکته ۱

اگر حرف لـَ بر سر اسم یا خبر اِنّ وارد شود به معنای مسلماً ، یقیناً ترجمه می شود مثال :

اِنّ الانسان لَفی خُسرٍ : مسلماً انسان در زیانکاری است .

اِنّ فی هذا لَعجباً : مسلماً در این تعجب است .

اِنَّکَ لَوَلَدٌ عاقٌ ! : واقعا تو فرزند نفرین شده ای هستی .

وَ = اگر حرف عطف باشد به معنای سپس ، پس ، و ، یا می باشد ؛ مثال : رأیتُ محمداً و احمدَ محمد و احمد را دیدم » .

▪ نکته ۲

هر گاه و» واو حالیه باشد به معنای در حالیکه ، می باشد : ذَهَبَ علیُّ والشمسُ طالعهٌ : علی رفت در حالیکه خورشید طلوع کرده بود .

▪ نکته ۳

جمله ی حالیه با توجه به نیاز جمله (ماضی ، مضارع ، ماضی استمراری و . ) ترجمه می شود .

ماضی + ماضی = ماضی بعید

خرجنا مِن الصّفِ و قد علَّمنا اشیاءَ کثیرهً : از کلاس خارج شدیم در حالیکه چیزهای زیادی آموخته بودیم بجای آموختیم .

ماضی +مضارع = ماضی استمراری

رایت ُ صدیقی و هو یَتکلّمُ باللّغهِ العربیه : دوستم را دیدم در حالیکه به زبان عربی صحبت می کرد . به جای صحبت می کند .

▪▪ تذکر

در ترجمه ی جمله های حالیه ابتدا باید صاحب حال را بیاوریم سپس با افزودن در حالیکه ، بخش دوم جمله را ترجمه کنیم ؛ مثال :

اِنَّ المنافقینَ یُخادعونَ الله و هو خادِعُهم : منافقان خدا را فریب می دهند و در حالی که خدا فریب دهنده ی آنها است .

▪ نکته ۴

جمله حالیه را می توان پیش از اتمام جمله ی پایه ترجمه کرد مثال :

خَرَجَ الطلابُ من الصفِّ وَهم یَتحاورون : دانش آموزان در حالی که با صحبت می کردند از کلاس خارج شدند .

توجه : در زبان عربی اگر بخواهند برای مضاف الیه ، معطوف ذکر کنند غالباً معطوف را پس از مضاف الیه می آورند : مانند : لأنّها تَضمَن سلامه الامُهِ و سعادتها : زیرا ساختار سلامه و سعاده و الأمهِ در زبان عربی فصیح کاربرد زیادی ندارند در این گونه موارد باید ساختار زبان فارسی را رعایت کنیم و بگوئیم زیرا آن سلامت و سعادت ملت را تضمین می کند .

▪ نکته ۵

اگر چند فعل استمراری و یا بعید بر یکدیگر عطف شوند کان» فقط یکبار در ابتدای آن ذکر می شد ؛ مثال :

کان الطلابُ یطالعونَ دروسَهم و یکتبونَ و اجباتِهم : دانش آموزان درسهایشان را مطالعه می کردند و تکالیف خود را می نوشتند .

مُنذُ = از ، از زمانی که ، هنگامیکه مُنذُالیومِ = از امروز مُذ= از ، از زمانی که ، هنگامیکه

ما رأیتُهُ مُذیومِ الاَحد = از روز یکشنبه او را ندیده ام .

خَلا = بجز ، مگر ، جز مثال : ما ذَهَبَ خلا محمدٍ : بجز محمد نرفت .

رُبَّ = گاهی ، چه بسا (این حرف عمدتا زائد است و مای کافه بر سر آن قرار می گیرد ). مثال : رُبَّما سعیدٌ قائمٌ : چه بسا سعید ایستاده است .

حاشا = بجز ، مگر ، مثال : ضربتُ القومَ حاشا احمد : همه انها را بجز احمد زدم .

مِن = از ، مثال : مَرِضَ مِن یومِ الجمعهِ : از روز جمعه مریض شد » .

▪ نکته ۶

اگر حرف جر مِن بعد از اسم تفضیل بیاید صفت تفضیلی تر » در زبان فارسی است مثال : أنتَ اَفضَلُ مِن علیٍّ : تو از علی برتر هستی .

▪ نکته ۷

اگر اسم تفضیل مضاف واقع شود معادل صفت عالی ترین» در زبان فارسی است و عمدتاً مضاف الیه آن جمع است .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها